نازگلک

خاطرات روزمره

نازگلک

خاطرات روزمره

بعضی روزها . بعضی وقتها بد جوری دلم میگیره.........

 

وقتی آنقدر دلت تنگ میشه که نمیدونی تو تنهایت چیکارکنی. وقتی دیگه گریه هم مرحم دردت نیست .وقتی حتی گوشی برای شنیدن حرفهات نیست. وقتی آنقدر تنهایی که نمیدونی حتی با این تنهاییت چیکار کنی.. وقتی که غصه روی دلت آنقدر سنگینی کرده که حتی با ترکیدن بغضتم سبک نمیشه وقتی که موندی که با این دل دیونه چیکار کنی وقتی که نمیتونی آراموش کنی... وقتی کسی نیست که حتی بتونی بهاش یه درد دل ساده بکنی..دیگه چه توقعی داری.. چه توقعی میتونی داشته باشی.. از همه این آدمهای که اطرافت هستن.. از هم این آدمهای که به ظاهر خیلی هوات دارن. از همه این آدمهای که فقط فقط بفکر خودشون هستن.. همه این آدمهای که هر روز از کنارت رد میشن . و می بیند که تو چهره تو چقدر غم و فقط از همه اونها یه نگاه میخوای .. فقط یه نگاه ... ولی همه اونها .. اون نگاهم ازت دریغ میکنن......همون یه نگاه که خیلی بنظر بی ارزش میاد .. همون یه نگاهم ازت دریغ می کنن ....

 

 

نظرات 41 + ارسال نظر
حنوش ... یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 05:51 ب.ظ http://www.hanoosh.blogfa.com

سلام نازنین خانم

امیدوارم حالت خوب خوب باشه ... ممنونم از اینکه به کلبه ما سر زدین ... بعدش هم شکسته نفسی نفرمایئید وبلاگ شما چیزی کمتر از وبلاگ ما نداره خیلی زیبا وقشنگ می نویسی ولی حالا چرا این همه غمگین... از این به بعد ما بهت نگاه می کنیم بازم به ما سر بزن وهر موقه اپ کردی ممنون میشم اگر ما رو خبر کنید.

شاد کام باشی

فرازمند یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 05:55 ب.ظ http://mohammadrezabahmani.blogfa.com/

.....و سلام....


خیر اینچنین نیست.....

تا خداهست....

و قلب هست...


و انسان هست


مهربانی هم هست...

و گوش شنوا نیز....

......هست...



جلال الدین یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 07:13 ب.ظ http://mardenaee.blogfa.com

در اینکه آنچه گفته اید واقعیت است شاید شکی نباشد در دنیای اینجایی و اکنونی شده شاید آنچه خواسته ای چیزی شبیه مزاح باشد اما شاید کسانی نیز باشند که دیگرگونه باشند و هستند. امیدوارم همیشه این سه هدف انسان معنوی را در زندگیتان داشته باشید شادی و نشاط امید و بهجت درونی!

blue20 یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:51 ب.ظ http://www.blue20.blogfa.com

پس تو هم از اون دسته آدم هایی هستی که دوست داری توی وبلاگت بنویسن: عالی بود ٬ حرف نداشت ٬ زیبا بود . ....
تحمل انتقاد رو نداری.
راستی متوجه این قسمت از کامنتت نشدم که نوشتی: حالا راستی تولد کی به کی می گه مبارک؟
یا خوب تایپ نکردی یا من متوجه نشدم. لطفا واضح تر بگو.
دلتینگیهاتو بردار به روی قلبم بذار / تکیه بده به شونه م تو این مسیر دشوار
دلتنگیهامو بردار ٬ پیش خودت نگهدار / هر وقت که تنها شدی ٬ منو به یادت بیار
این متنت تلخ و زیبا بود.
اگه دوست نداری واست کامنت بذارم ٬ به من بگو.
منتظر جوابت هستم. ( راستی متوجه این قسمت از کامنتت نشدم که نوشتی: حالا راستی تولد کی به کی می گه مبارک؟ )
شاد باشی.

blue20 یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:54 ب.ظ http://www.blue20.blogfa.com

راستی ! من کامنت قبلیم رو که واست نوشتم رو خوندم.
این بود:
اوایل متنت به نظزم چرت و پرت اومد.
اما هرچقدر به آخر متن نزدیک شدم خیلی زیبا شد.
عالی بود. عالی. عالی.
نمی دونم کجا گفتم که متنت چرت و پرت بود.
نمی دونم چرا این برداشت رو کردی.

سهیل دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:46 ق.ظ http://www.nafisa.blogfa.com

دوست من سلام ......از اینکه مرا یاد می کنید سپاسگزارم......
آخر شب که می شود و همه خوابند، سکوت محض و تنهایی را بیش از پیش حس می کنم وآرامش سکوت مرا بیشتر می تر ساند تا آرامم کند. زمانی که به فرداهای بی او فکر می کنم روحم توان ماندن در کالبد را ندارد اما افسوس او توان فهم این را ندارد
او تنها به خواسته های خویش می اندیشد نه خواسته های ما......
و کار دنیا این گونه است تا روز موعود.....تا رستاخیز.....
کاش می شد اندکی هم به حرف دلهایمان گوش می کردند...کاش آوای نگاه مان
را درک می کردند....کاش بالهای پروازمان را نمی شکستند....کاش.......
کاش دلم می فهمید که نباید نباید نباید به چیزهای فانی دل بــســت.....
اما نمی فهمد که عاشق کیست و حماقت چیست.....
کاش نور و روشنایی نجاتش می داد...کاش نور مطلق نمی گفت بازهم صبر راه حل مشکلات توست فقط صـــــــــــبـــــــــــــــر......
خدایا شادی و سرور بی پایان را نصیب قلبهای تنها بگردان.آمین{گل.......گل}

خشایار دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:06 ق.ظ

سلام
خسته نباشی
غم ات کم باد
به قول دکتر براهنی : غمی که دائمی است زنده باد !

راستی نازی
وقتی تو چهره ها نگاه می کردی و منتظر نگاه بودی: این تمنا رو در نگاه کسی دیدی؟
شاید تو هم فقط نگاه خودت رو می خواستی و از کنارشون رد می شدی

ازشون همون یه نگاه رو هم دریغ کردی

نه هر که چهره بر افروخت دلبری داند
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
برایت لبخند و امید آرزو می کنم
و این که بیش از این دنبال خودت بگرد

نه ندیدم تمنایی چون کسی جلو نیومد چون همه رو برگردوندن .منم بی دلیل رو بر نگردوندم صدامو که خسته بود
که شنیدن پس چرا اون موقع جوابی ندادن

اصلا می دونی چی
خسته شدم از اینهمه شتابی که نمیدونم برای رسیدن به چیه؟؟رسیدن به موفقیتی با چشمهای بدبین؟؟

ماری دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 04:52 ق.ظ http://www.maryshemshe.blogfa.com

سلام نازنین جون
ممنون از حضور سبزت عزیزم
یه تست روانشناسی زدم دوست داشتی بیا خوشحال میشم
بای
اشک در دامنم آویخت که دریا باشم
مثل چشم تو پر از شوق تماشا باشم
خواب دیدم که تو می آمدی ودل می رفت
محرم چشم ترم می شدی و دل می رفت:
یک نفر مثل پری یک دو نظر آمد و رفت
با نگاهی به دل خسته ام آتش زد و رفت

بی خیال دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:06 ق.ظ http://www.sonaarma.blogfa.com/

این وقته که آدم یادش میاد کسی رو که هیچ وقت تنهاش نمی زاره
درست این لحظست که فراموش میکنی هر چی که غیز اونه و باید به یاد بیاری که
اون هیچ وقت تنهات نمی زاره
روزگاران اگه به کام نیست
خونه اون همیشه درش برات بازه
بسوی اون برو
به درد تنهاییت مرحمی میده
که هیچ وقت احساس تنهایی نکنی
بدرود

پدرام دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:18 ق.ظ http://pedram51.blogfa.com

نه دیگه... اومدی نسازی خانوم خانوما
درسته که وقت شادی باید نیم نگاهی به غم داشت، اما وقت غم هم باید شادی رو فراموش نکرد.
پست بعدیت هم اگه همینجوری سیاه مطلق باشه سرمو میکوبم به دیوار. شک نکن!

سالومه دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:49 ق.ظ http://my-resurrection.blogfa.com/

خیلی بیخود کردن ....مگر من ایجا برگ چغندرم...؟؟؟؟؟؟؟؟
تا من هستم خیالت تخت.....باشه گلم؟

پدرام دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:53 ب.ظ

اگه قراره همه تلاش من واسه سر حال آوردن تو به اینجا برسه که ازم دلخور بشی دیگه نمیدونم چکار کنم! واقعاً چه فکری کردی که در مورد من اینجوری قضاوت کردی؟ من آدمی بنظر میام که با اخم کردن یه دوست حوصله م ازش سر بره؟ ایکاش راهی وجود داشت که بیشتر منو بشناسی. دلخورم نازنین. نه بخاطر اخمت، نه بخاطر ناراحت بودنت، نه. فقط بخاطر اینکه تو هم مثل خیلیا منو بد شناختی. چند بار بهت گفتم که خودتو برای روزای سختی و دلتنگی آماده نگه دار؟ کی دیگه این حرفو بهت زد؟ کی؟ گفتم که نه میشه به شادی دلخوش کرد نه به غم. حتی همین الان هم داری همون اشتباهو میکنی. به یه غم کوچولو وقتی میدون بدی عین سیل خراب میشه سرت. نصیحتت نمیکنما. دلم نمیخواد ادای پیرزنها رو دربیارم! تجربه های شخصیمو فقط میگم.... هرچند که بنظر میاد منو هم گذاشتی کنار همه اونای دیگه که درکت نمیکنن و احتمالاً بهت از پشت خنجر زدن اما یه چیزی میگم دلم می خواد باور کنی: نمیخوام ناراحتیت پایدار باشه، نه بخاطر اینکه من خوشم نمیاد، بلکه بخاطر اینکه اعتقاد دارم زندگی تو حیفه که توی ناشادی بگذره. پس لطفاً به حسن نیت من شک نکن. دلم میخواست خیلی چیزا بنویسم اما خب توی این کامنتا باید همه چی جمع و جور باشه. میلت رو هم نداشتم وگرنه بی اجازه برات میل میزدم. اگرم دلت خواست این کامنت رو تأیید نکن چون فقط مربوط به خودته پس پیش خودت باشه....
ما هستیم خانوم خانوما، چه با لبخند چه بی لبخند!

آتنا دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:57 ب.ظ http://www.ba2.blogfa.com

با سلام و سپاس فراوان از حضور گرم شما دوست ارجمند

پائو لوکوئیلو:

عشق می ماند؛ انسان ها هستند که عوض می شوند.

Kiss u

علی دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 05:05 ب.ظ http://bluerealx.blogfa.com

نمیدانم چه بگویم اما اینقدر میدانم که نمیخواهم دیگر در حصار عرف و قانونی که خود را بر ذهن من تحمیل کرده زیست کنم.انگونه زیستن انطور که از من میخواهند یا انتظار دارند مجال خود بودن را از من ربوده. ایا جهان تحمل کودکی و سادگی مرا دارد؟؟؟
پذیرش دیگران مهم نیست مهمانست که مجال کوتاه زندگی را بادیکته دیگران ننگارم.اما چه کسی جرات همزیستی با یک دیوانه قانون شکن عرف گریز را دارد؟؟؟؟

سما دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:42 ب.ظ http://samasobhani.blogfa.com

هی فلانی زندگی شاید همین باشد

یک فریب ساده وکوچک

آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را جز برای او نمی خواهی

من که باور کرده ام باید همین باشد

((اخوان ثالث))

blue20 دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:53 ب.ظ http://www.blue20.blogfa.com

حال و روز من هم مثل توئه.
ممنون که سر می زنی.
همیشه شاد باشی.
راستی ! جوای سوالی که تو کامنت قبلی ازت پرسیدم رو ندادی.

سهیل سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:13 ق.ظ http://www.nafisa.blogfa.com

سلام به خوبترین خوب...
شاید اشک ماه را نبینم...
اما
هدیه ام را گرفته ام...
نازنین ترین نازگل...

خدایا صبح بهروزی و پیروزیش بدمد.آمین
یک آسمان ستاره تقدیم شمـــــــــــــــــا

حنوش... سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 03:04 ب.ظ http://www.hanoosh.blogfa.com

دوست خوبم به روزم .. منتظرم عطر یاست به وبلاگم زندگی بده
--------------
تو رو زیبا می خواهم ..
گرچه نمی توانم زیبایی تو را درک کنم ..
نمی توانم درک کنم که چرا پرندگان زیبا می خوانند..
وچرا عاشق تو هستم..
***********
زلالی آب
زیبای کبوتر
ناز آهو
عطر یاس
وتمام افسانه های عاشقی را از تو می خواهم..
**********
من تو را می خواهم ...


م.زندگی چهارشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:38 ق.ظ http://www.iran-va-cheraha.blogfa.com/

درود دوست عزیز

یه کم زیادی سخت می گیری ! ولی در کل همینه که هست !‌ چه بخوای و چه نخوای
دنیای ما قصه نبود
پیغوم سر بسه نبود
دنیای مار داره
بیابوناش خار داره
هر کی باهاش کار داره
دلش خبر دار داره
دنیای ما بزرگه
پر از شغال و گرگه !‌

(شاملو)

می دونم که همه اینو گفتن و تو هم زیاد از این حرف خوشت نمی آد ولی راحش همون کمی بیخیال بودنه !‌ ما مجبور به زندگی کردنیم ! ما فقط فکر میکنیم که تو ایران مهر و محبت داره موج می زنه !

درسته که وبلاگ شما در مسیر وبلاگ بنده نیست . ولی به خاطر سادگیش و بیان یکی دیگه از دردهای این جامعه با پیشنهاد تبادل لینکتون موافقم . در اولین فرصت لینکتون می کنم

م.زندگی

پدرام چهارشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:00 ب.ظ http://www.pedram51.blogfa.com

نازنین عزیز
درک متقابل کوچکترین خواسته ما آدمهاست که معمولاً هم برآورده نمیشه. تو هیچ ایرادی نداری. ایراد از رسم دنیاست. یه جور قانون نانوشته زشت که گاهی توی زندگی همه مون خودشو تحمیل میکنه. برام مهمه که خوب باشی. این جرم نیست. پس اگه حتی فکر میکنی کاری از دستم بر نمیاد، حداقل آرزو میکنم که غمگین نباشی. هیچوقت.

[ بدون نام ] چهارشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:47 ب.ظ

سلام
ممنون که به من سرزدی
موفق باشی
خداحافظ

blue20 چهارشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:27 ب.ظ http://www.blue20.blogfa.com

سلام.
آپ کردم.
بدو بیا.
منتظرتما.
شاد باشی.

پدرام پنج‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:44 ق.ظ http://www.pedram51.blogfa.com

بدی (شایدم خوبی) چشم آدم اینه که زود به تاریکی عادت میکنه!
عادت میکنی عزیز. عادت میکنی....
گاهی برای بعضی ها لازمه که فوران کنند و گدازه های روحشون رو بیرون بریزند. کسانی هستند که بیشتر مسائل و مشکلات رو اونقدر کوچیک و بی ارزش می دونن که به خودشون اجازه نمیدن در موردش حرفی با کسی بزنن یا حتی نشون بدن که از چیزی ناراحتن. اما همین چیزای کوچیک روی هم جمع میشه تا روزی که فراتر از حد تحمل شخص بشه. اونوقته که آتشفشان خاموش فعال میشه و همه سموم رو عق میزنه. اونقدر عق میزنه تا راحت بشه. تو داری عق میزنی حالا. میفهمم. راحت باش. نصیحتت نمیکنم که جلوی عق زدنتو بگیری. حتی بهت میگم انگشت بکن توی حلقت که بیشتر عق بزنی. باید سبک بشی. سبک سبک، عین قبل از مسمومیت. اما تا کی؟ تا نوبت بعد که دوباره فوران کنی. این مدل زندگی مال آدمایی مثل من و توئه. حساس اما تودار... عق بزن نازنین. عق بزن.....اما یادت نره که بعد از این عق زدن روزای قشنگی هم وجود داره.

فرازمند پنج‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:27 ق.ظ http://mohammadrezabahmani.blogfa.com/

..و سلام می کنم....


..و هستم ....بیایید......به روزم



سهیل جمعه 23 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:01 ب.ظ http://www.nafisa.blogfa.com

سلام دوست خوبم
از لطف بی پایان شما سپاسگزارم.
خدا را به خاطر داشتن دوست وهمراهی مانند شما شاکرم.
منتظر مطلب جدید شما هستم.
{گل...........................................................گل}

مهناز جمعه 23 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:06 ب.ظ http://ziggy.blogsky.com/

سلام نازگلک ...خوبی ؟خیلی بی معرفتی دیگه رفتی و خبری از من نگرفتی ..واقعا که این رسم دوستی و رفاقت نیست ..حالا چی شده که دل نازگلک این قدر گرفته ..یه جوری نوشتی که انگار عالم و ادم با تو بیگان اند ...عاشق شدی نازگلک ایا ؟بهر حال همین که می بینم هستی و لااقل جایی پیدا کردی که کمی خودت رو سبک کنی خوشحالم
خدانگهدار و به امید دیدار دوست مهناز

الهام جمعه 23 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 03:04 ب.ظ http://piadehdarbaran.blogfa.com



سلام نازنین جان
وقتی آنقدر دلت تنگ میشی که نمیدونی تو تنهایت چیکارکنی. وقتی دیگه گریه هم مرحم دردت نیست فقط وفقط یاد خداست که دلت رو آروم می کنه
همیشه به یادش باش تا بی نیازبشی از همه آدمایی که به ظاهر هوات رودارن
همیشه شاد باش و عاشق:الهام


م.زندگی جمعه 23 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 03:41 ب.ظ http://www.iran-va-cheraha.blogfa.com/

درود دوست عزیز

شما به لیک شدید



م.زندگی

blue20 جمعه 23 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 04:42 ب.ظ http://www.blue20.blogfa.com

آپ کردم.
منتظرتم.
بدو بیا.

کامران جمعه 23 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 04:46 ب.ظ

سلام. داده بر من خدا نکنه نازنین جون که دلت بگیره!
تو که همش با نوشته هات منو دل داری می دادی پس چی شده که دلت تنگیده . کسی که دوسش داری اذیتت کرده
حالا تا فردا صبر کن.
به یاد روزهایی باش که خوشحال و شاد بودی
بدون که هر اغازی پایانی و هر پایانی اغازی داری
هر رفتی امدی و هر امدی رفتی داره
احساس ها هم همینطورن
پس به یاد یه انگیزه حتی اگر مجبوری دنیا رو رو شونت بگذاری
خونسردیت رو حفظ کن

اصلا نکنه میخوای اینارو بگی تا از مهربان نامزد یه کادوی جانانه گیرتون بیاد بانو؟
( مزاح بود)
ولی خب عزیزم گاهی وقتا پیش میاد حتی بدون دلیل و شاید بشه گفت لازمه طبیعی بودنه. شاید اگه این لحظه ها نبودن ما قدر شادی رو هیچ وقت نمیدونستیم و حس نمیکردیم.
آرزوی کامیابی دارم براتون عزیزم.
پاینده باشید و در پناه حضرت دوست
در ضمن آرزوی خوشبختی و سعادت دارم براتون و نیز کانون با صفای خونوادتون.
(حالت که خوب شد کیک و شیرینی یادتون نره)
ولی دلمون به شما خوشه یه چیزی می نویسی دلمون باز میشه!!!
*************
******
راستی از کامنتهای پدرامم هم استفاده کن حقیقته ..............
بدی (شایدم خوبی) چشم آدم اینه که زود به تاریکی عادت میکنه!
عادت میکنی عزیز. عادت میکنی....

سلام دوست عزیز.
با حرفات موافقم.دیدگاه واقعبینانه ای داری

/////////****** پدرامم که میبینی خیلی لطف بی اندازه ای به من داره البته لطفش با همه زیاده
همیشه حرفاش یادگار تو وبلاگامون ......خیلی ها هستن که لبخند میزنن یا تظاهر به شادی می کنن ...ولی در کل اگه نگاه کنی یه غمی ته دلشون هست .......... نمی دونم دیگه چی بگم ...
توام موفق باشی

حضرت عشق جمعه 23 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 05:23 ب.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

کنار آشنایی تو
آشیانه می کنم
فضای آشیانه را
پر از ترانه می کنم
کسی سوال می کند
به خاطر چه زنده ای؟
و من برای زندگی
تو را بهانه می کنم...!!!
-----
حضرت عشق به روز شد!
منتظرتم.....٪

دوست جمعه 23 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 05:48 ب.ظ http://khastekhater.blogfa.com

دلتنگی حکایتی است که از بدو خلقت بشر گریبانگیر اوست. و در این حکایت طولانی خلقت که بسیاری میآیند و میروند و از این میان تنها اندکی بر دل مینشینند که رفتنشان و ندیدنشان سخت آدمی را می آزارد، خداوند خاطر و خاطره را آفرید تا دلتنگی را التیام بخشد.

مهناز جمعه 23 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 06:04 ب.ظ http://ziggy.blogsky.com/

سلام نازگلکم .....اومدم نازتو بکشم تا اشتی کنیم با هم ....من که یه نازگلک بیشتر ندارم اخه ....اونم که همش ناز می کنه ...نازی جون تو کی اومدی من نیومدم سر بزنم بهت ...این دومیش گفتی سه تا باید بشه تا اشتی کنی ...
منتظر اخریش هم باش تا بی معرفتی ها بره کنارو معرفت ما خودش رو نشون بده

نگین جمعه 23 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 06:38 ب.ظ http://ariai.blogsky.com

سلام نازنینم
خوبی خانم؟
اومدم احوال پرسون
نماز روزه هات قبول باشه گلم
التماسه دعا

فرازمند شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:02 ق.ظ http://mohammadrezabahmani.blogfa.com/

...و سلام می کنم......


..پس هستم....و به روزم .....قدمی رنجه کنید.....[گل]

پدرام شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:38 ق.ظ http://www.pedram51.blogfa.com

خوشحالم....
فعلاً همین :-)

دنیا شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 08:55 ب.ظ http://parvazehkhiyal.blogfa.com/

سلام نازگلک............
چه اسم جالبیه در دنیای زمخت و بی احساس ما ...........می دونی خیلی بده که در دلتنگی خودت .........دست تکدی به سوی نگاه دیکران و قلب دیگران دراز کنی ............می دونی هیچی بدتر از اون نیست که تو دلتنگی ات منتظر دست نوازشگری باشی که هرگز به سمتت دراز نمی شه.................کاش نازگلک بدنبال نگاههای بی ارزش نبودی در دلتنگیت ..........کاش در دلتنگی هات به آسمون پر برکت نگاه می کردی که میلیون ها ستاره در تاریکی و روشنایی به تو نگاه می کنند و در اوج همصدایی با تو بارانی از احساسو برات لبریز می کنن............
نازگلک ...........ناز بمون در دنیای خودت ، بدون اینکه ...و....یا در حسرت نگاه سرد و بی روح کسی از جنس خاک در غصه بمونی ......اونوقت هرگز دلتنگ نخواهی موند ....امنحان کن ناز گل خانم.............

سهیل یکشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:11 ق.ظ http://www.nafisa.blogfa.com

تو هم بگو لطفا تعبیر((سکوت)) چیست...!

دختر مرداب یکشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:29 ق.ظ http://nixi.blogfa.com

آی عشق
آی عشق
رنگ آشنای چهره ات پیدا نیست



تنها نمان به درد


شاد باشی

پارادوکس!! یکشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 03:00 ق.ظ http://contradiction.blogfa.com/

تا جای که می دونم حرفی نزدم که اینقدر از دستم عصبانی بشین!!!!!!!
اگرم گفتم قصد بدی نداشتم البته واقعا نمی دونم چرا ناراحت شدی؟!!!!!!
شایدم من بد متوجه شدم شاید!!!


آره بیشتر مواقع اشکها آرام بخش خوبی نیستن بودنشون دردی را دوا نمی کنه شاید برای دل خوشی خوب باشه ولی ...
آدمایی که از کنارت می گذرنم همین حس را نسبت به تو دارن تو واسه کمک بهشون چه کار می کنی واسه نگاه غمگینشون چاره ای داری به جز یه نگاه غمگین دیگه؟!!
همه ما مثل هم هستیم ولی به جای هم نمی تونیم باشیم اگر بتونیم خوب همه چیز بهتر میشه!

مهناز یکشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:07 ب.ظ http://ziggy.blogsky.com/

سلام نازگلکم ..دوست عزیز خودم ..خوبی ؟...بی خود می کنه کسی به نازگلک غر بزنه که پژمرده و افسرده بشه ..خودم دعواش می کنم ...انگار دوست خوب و همسایه صمیمی به این راحتی پیدا میشه ...بازم پیشت میام تا منو از یاد نبری ..هر چند که می دونم لطیفی و از یاد بردن دوست جزو خصلت هات نیست ...جدی می گم ..به خدا هر وقتکه پیامی ازت می بینم شاد می شم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد