نازگلک

خاطرات روزمره

نازگلک

خاطرات روزمره

یادتو!!!!

بوی تنت را دوست دارم،
بوی تنت وقتی بلند می شود
حضور تو را بیشتر حس می کنم،
گویا تو خواسته ای که بوی تنم،
تمام فضای اتاق را پر کند...
بوی تنم، بوی همخوابگی با تو را برایم به ارمغان می آورد...
گرمای بدنت می سوزاند تنم را
و من در پی حرارت وجودت
همه حضورت را جستجو می کنم
و نفس هایت را می بلعم...


یه چیزی: بارون پاییز آدم رو می بره به جایی دور...
یه جایی مثل اون جای دخمه وتاریکمون....
یه جایی .... 
.....
....
..